loading...
پارتی 92، پاتوق تفریح و سرگرمی
بخش آرایش و زیبایی
آهنگ های به روز
                                                                                   
 
تبلیغات
فروش ویژه ساق شلواری توکرکی



ساق شلواری توکرکی کاملا ضخیم مناسب فصل سرما. با رنگ مشکی و کیفیت فوق العاده عالی. مناسب برای استفاده در مهمانی ها و مجالس. بهترین هدیه برای کسی که دوستش دارید ...

روش خرید: برای خرید پس از کلیک روی دکمه زیر و تکمیل فرم سفارش، ابتدا محصول مورد نظر را درب منزل یا محل کار تحویل بگیرید، سپس وجه کالا و هزینه ارسال را به مامور پست بپردازید. جهت مشاهده فرم خرید، روی دکمه زیر کلیک کنید.

قیمت: 18500 تومان

تازه ترن تک عکس های عاشقانه در گالری ما
                                                                           
آخرین ارسال های انجمن
پارتی تایم بازدید : 203 سه شنبه 10 دی 1392 نظرات (0)





یه دخترو پسر با هم زندگی می کردن

 

وضع پسره زیاد خوب نبود

 

برا همین همیشه کار میکرد تا زنش راحت زندگی کنه

 

گاهی وقتا حتی شبا هم کار میکرد.

 

همه کار میکرد.

 

کارگری فروشندگی حمالی عملگی.

 

سخت کار میکرد اما حلال.هیچ وقت دست خالی نمیومد خونه.

 

وقتی میومد دختره با جون و دل ازش استقبال میکرد.

 

ماساژش میداد براش غذا میذاشت پاهاشو پاشوره میکرد .

 

همیشه به عشق شوهرش خونه تمیز بود و برق میزد

 

و با چیزایی که داشتن بهترین غذای ممکن رو درست میکرد.

 

هیچ وقت دستشونو جلو کسی دراز نمیکردن.

 

ساده زندگی میکردن اما خوشبخت بودن.

 

تا اینکه یه شب

 

که پسره برای کار دیر کرده بود

 

یه اس ام اس رو گوشی دختره اومد

 

کارت شارژ بود.

 

دختره تعجب کرده بود.

 

بعد از اون هیچ کس زنگ نزد.

 

منتظر شد اما خبری نشد.

 

فکر کرد اشتباهی اومده.خوابید.

 

صبح که بیدار شد از رو کنجکاوی کارت شارژ رو کارد کرد.شارژ شد.

 

دختره تعجب کرده بود.فکر کرد شاید کسی براش دلسوزی کرده.

 

خیلی با خودش کلنجار رفت.

 

شب بعد دوباره یکی اومد.باز شارژ شد.اما نه کسی زنگ میزد نه اس میداد.

 

از اون شب به بعد دختره هر شب براش شارژ میومد.

 

گوشیش پر بود.

 

فکر میکرد یکی داره اینجوری بهشون کمک میکنه.

 

میخواست به شوهرش کمک کنه.

 

میخواست به شوهرش کمک کنه اما نمیخواست به غرور شوهرش بربخوره.

 

بعد از اون این کارش بود. شبا شارژ میکرد و روزا اونو به دوستاش و همسایه ها میفروخت

 

و پولشو هر چند که کم بود جمع میکرد.

 

یک ماه گدشت.

 

یه شب دختره هر چی منتظر موند اس ام اس نیومد.

 

هزارتا فکر و خیال کرد.

 

آخرش این تصمیمو گرفت. چادر سرش کرد و رفت سر کوچه و با تلفن عمومی زنگ زد.

 

یه پسر گوشی رو برداشت.

 

دختره نتونست حرف بزنه.

 

پسره گفت من این گوشی رو پیدا کردم صاحبش هم تصادف کرده

 

و فلان بیمارستانه.

 

دختره قطع کرد و رفت خونه.

 

تا صبح گریه کرد.

 

برای مردی که بدون چشم داشت به اون کمک میکرد.

 

روز بعد دوباره زنگ زد.

 

این بار با گوشی خودش.

 

پسره خودش برداشت.

 

حالش بهتر شده بود.

 

دختره کلی گریه کرد و تشکر کرد و قطع کرد.

 

اون شب دوتا کارت شارژ اومد.

 

دختره به رسم ادب براش اس فرستاد ممنونم داداش.

 

اما جوابی نیومد.

 

از اون شب هر موقع شارژ میرسید دختره پیام تشکر میفرستاد.

 

تا اینکه…….. شوهر دختره اومد خونه.

 

خیلی زود خوابش برد.

 

دختره پیشونیشو بوسید و رفت که لباساشو بشوره.

 

دست تو جیبش کرد قلبش ایستاد.

 

پاکت سیگار بود.

 

بی اختیار اشک از چشمش جاری شد.

 

رفت یه گوشه و شروع کرد گریه کردن.

 

پسره شارژ فرستاد اما دختره رفت یه گوشه و شروع کرد گریه کردن.

 

پسره شارژ فرستاد اما دختره متوجه نشد تا اس تشکر بفرسته.

 

بعد از نیم ساعت پسره زنگ زد.

 

نگران شده بود.

 

دختره هم بی اختیار گریه میکرد و شروع کرد به درددل کردن.

 

از اون روز به بعد هر چند وقت یکبار دختره تو جیب شوهره سیگار میدید.

 

دیگه اروم اروم عادی شده بود براش.

 

اما به شوهرش نمیگفت.

 

گریه ها و درددلاشو میبرد پیش پسره.

 

دیگه بهش نمیگفت داداش.

 

دیگه اگه اس نمیداد نگران میشد.

 

دیگه کمتر و کمتر شوهرشو ماساژ میداد.

 

دیگه لباساشو خوب تمیز نمیشست.

 

دیگه براش نمیخندید.

 

به پسره میگفت شوهرم لیاقت نداره اکه داشت ترک میکرد.

 

اروم اروم مهر پسره تو دلش نشست.

 

از شوهر قبلی فقط اسمی که تو شناسنامه ش بود مونده بود

 

و اگه کاری میکرد یا از سر اجبار بود یا از روی عادت.

 

دختره گفت… میخوام ببینمت.

 

پسره هم از خداش بود.

 

قرار گذاشتن.

 

یه ماشین باکلاس جلوش ترمز زد.

 

دختره تازه داشت میفهمید این یعنی زندگی.

 

با شوهرش فقط جوونیش حروم میشد.

 

شده بودن دوتا دوست صمیمی.

 

یه روز دختره بهش گفت بیا خونه شوهرم تا شب نمیاد.

 

پسره قبول کرد اما گفت اول بریم بیرون دور بزنیم.

 

سوار شد.

 

یه خیابون دو خیابون یه چهار راه دو چهار راه….

 

اما پسره حرف نمیزد و فقط میگفت طاقت داشته باش یه سورپرایز برات دارم.

 

رسیدن به یه جایی.

 

پسره گفت اونجا رو ببین.

 

یه مرد بود با چهره ای خسته اما کمرش خم شده بود.

 

شوهرش بود سیگار فروش بود.

 

حرف آخر پسره این بود.

 

برو پایین بی وفا…

 

تف به هر چی دختر اینجوره !

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
تبلیغات

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    کدام مطالب بیشتر مورد پسند شماست؟
    آیا پارتی 92 مورد رضایت شماست ؟
    استاتوس های خنده دار فیس بوک


    به روز شد

    مورد داشتیم

    مورد داشتیم پسره با آرایش رفته بیرون! . . . . . . . . . خواهرش غیرتی شده، زدتش!


    ﺍﻋﺘﻤﺎﺩ ﺑﻪ ﻧﻔﺲ

    ﺩﺧﺘﺮﻩ ﻗﻴﺎﻓﺶ ﺷﺒﻴﻪ ﺁﺩﺍﻣﺴﻴﻪ ﻛﻪ ﺷﺘﺮ ﺟﻮﻳﺪﻩ، ﺑﻌﺪ ﭘﺴﺖ ﮔﺬﺍﺷﺘﻪ ﻣﻦ ﺍﻭﻣﺪﻡ، ﻣﻮﺍﻇﺐ ﻗﻠﺒﺎﺗﻮﻥ ﺑﺎﺷﻴﻦ ... . . . . . . . . . ﻳﻌﻨﻲ ﺍﺳﻬﺎﻝ ﺍﮔﻪ ﺍﻋﺘﻤﺎﺩ ﺑﻪ ﻧﻔﺲ ﺍﻳﻨﻮ ﺩﺍﺷﺖ ﺍﻻﻥ ﺳﻮﭖ ﺟﻮ ﺑﻮﺩ !


    نیمه ی گمشده ی من

    نیمه ی گمشده ی من! یعنی خااااااااااااااااک تو سرت، تابستونم داره تموم میشه خبر مرگت پیدا نشدی تو! من که میدونم کی میای، وسط امتحانای ترم... زنده نیای ایشالاااااااا حلواتو بخورم...


    اما

    اگه کسی داشت ازتون تعریف می کرد بعد یهو وسطش گفت «اما» ، همون موقع یکی بزنین تو دهنش.  هم واسه خودش خوبه هم واسه خودتون


    دستفروش

    دیگه تعداد دستفروش ها تو مترو داره از تعداد مسافرها پیشی می گیره. کم مونده دندونپزشک بیاد برای عصب کشی.


    دزد

    یارو نشسته بود بغل دستم می گفت هر کی ماشین داره دزده ، هر کی خونه داره دزده ، گفتم چرا ؟ گفت چون من که دزد نیستم ندارم! این منطقش منو کشت


    هواشناسی

    سازمان هواشناسی طی اطلاعیه ای اعلام کرد: یکم هوای همدیگرو داشته باشید


    ﭼﺮﺍغ مودم

    ﺩﺧﺘﺮ داییم ﺯﻧﮓ ﺯﺩﻩ ﻣﯿﮕﻪ : ﭼﺮﺍ ﺍﯼ ﺩﯼ ﺍﺱ ﺍﻝ ﻣﻦ ﻧﯿﻤﯿﺮﻩ ﺗﻮ ﺍﯾﻨﺘﺮﻧﺖ؟ ﺑﺶ ﻣﯿﮕﻢ : ﮐﺪﻭﻡ ﭼﺮﺍﻏﺎ ﺭﻭﺷﻨﻪ ؟ ﻣﯿﮕﻪ : ﭼﺮﺍﻍ ﺍﺗﺎﻗﻢ ﻭ ﻣﻬﺘﺎﺑﯽ ﺁﺷﭙﺰﺧﻮﻧﻪ :))


    واقعیه؟

    ﺍﯾﻦ ﻓﯿﻠﻤﺎ ﮐﻪ ﻫﺴﺘﻦ ﻭﻗﺘﯽ ﻓﺮﺯﻧﺪ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﺗﻮ ﺍﺗﺎﻗﺸﻪ،  ﻣﺎﻣﺎﻥ ﺑﺎﺑﺎﺵ ﻣﯿﺰﻥ ﺩﺭ ﻣﯿﺰﻧﻨﻦ ﺗﺎ ﺑﭽّﻪ ﺍﺟﺎﺯﻩ ﻧﺪﻩ ﻧﻤﯿﺮﻥ ﺗﻮ ﺍﺗﺎﻗﺶ.  ﺍﯾﻨﺎ ﻭﺍﻗﻌﯿَﻦ ؟ ﯾﺎ ﻓُﺘﻮﺷﺎﭘﻪ ؟ ﯾﺎ ﺧﻄﺎﯼ ﺩﯾﺪ !؟


    بخاطره من

    امروز ۲ نفر بخاطره من دعواشون شده بود! ﻫﺮﺩﻭﺷﻮﻥ ﻣﯿﺨﻮﺍﺳﺘﻦ ﻣﻨﻮ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻦ. ﺍﺻﻦ ﺍﺷﮏ ﺗﻮ ﭼﺸﺎﻡ ﺟﻤﻊ ﺷﺪ ﮐﻪ ﻭﺍﺳﻪ ﮐﺴﯽ ﻣﯿﺘﻮﻧﻢ ﻣﻬﻢ ﺑﺎﺷﻢ :( ﺣﺎﻻ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺩﻋﻮﺍ ﺑﯿﻦ ۲ ﺗﺎ ﺭﺍﻧﻨﺪﻩ ﺗﺎﮐﺴﯽ ﺑﻮﺩ ﻭﺍسم اصلا مهم نیست


    زن ميخواد

    پسري که ميره کولرو خاموش ميکنه يعني زن ميخواد دیگه...


    نیمه گمشده

    دهه نودیا هم دارن ازدواج میکنن . . . . . . . . . . . . . اما دهه شصتیا هنوز دارن دنبال نیمه ی گمشدشون میگردن 


    شغل داماد

    اقا دوماد چی کاره ان ؟ سانسورچی هستن مسابقات جهانی والیبالو سانسور می کننن :|  


    تتلو

    من یکی از اون سانسورچی هام . . . . . . آهنگ امیر تتلو در حمایت از سانسورچی ها


    اون وخ من

    زنه از کوبا تا فلوریدا صد مایل شنا کرده که پیام صلح و دوستى رو به جهانیان برسونه،  بعد من چون کنترل ازم دور بود دیشب با تلوزیون روشن خوابیدم !


    مزاحم تلفنی

    دختره به باباش میگه: مزاحم تلفنی دارم باباش میگه: عکستو براش بفرست دیگه مزاحمت نمیشه !!!


    مادر

    مادر است دیگر..  گاهی دلش می خواهد هنگام تک به تک با دروازبان از جلوی تلویزیون رد شود


    سینه خیز

    من تو خونه سینه خیز میرم چون اگه پاشم میگن سرپایی یه چایی بریز :))))


    ناراحتی معده

    ماه رمضون موقع نهار تازه متوجه میشی تمام اطرافیانت مریض احوالن یکی ناراحتی معده داره یکی مشکل قلبی یکی بیماری کلیوی خیلی ناراحت کنندس


    ابـروی خـر

    ابـروی خـر رو بـرداری آهـو میـشه؟؟؟ نـه خـدایــی میـشه؟؟ نـمیـشه دیـگـه... نـکُن بـرادر مـن..!! نـکـُن! :|


    آمار سایت
  • کل مطالب : 639
  • کل نظرات : 194
  • افراد آنلاین : 144
  • تعداد اعضا : 286
  • آی پی امروز : 355
  • آی پی دیروز : 294
  • بازدید امروز : 972
  • باردید دیروز : 922
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 1,894
  • بازدید ماه : 1,894
  • بازدید سال : 43,070
  • بازدید کلی : 1,213,352
  • سایت های دیگر ما